
آﺩمـِ ﺧـﺎصے ﻧـﻴـﺴـﺘـَم .. ﻣـُﺨـآﻃـﺐ ﺧـآصے همـ ﻧـﺪآﺭم .. ﻓـﻘـﻂ حِسّ خآﺻـی ﺩآﺭم .. خـودَمـ ﻫـωـﺘﻢ .. ﺧﻮﺩِ ﺧﻮدم .. مآلـ ﺧــﻮدمـ .. مآلـِ تنهـ ـآیی .. عَجولـَم و بی ـحوصِلـﮧ .. بآ رفتاری ڪودکآنـﮧ .. صآفـ و بے غـُرور .. بـرآے هر کـِ بخآهـم مهـربآنـ ـم .. اگـر نمی ـخآهی ، ﺭـآﻫﺖ ﺭا ﺑﮕﻴــﺮ ﻭ ﺑـُـﺮﻭ ! ﺣﻮآلے ﻣטּ ﺗـﻮقفـ ـ ﻣَﻤﻨـﻮﻉ اَست ..!!!
تبادل لینک
هوشمند
برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان قاطی
پاتی و
آدرس ateee.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
اينم ادامش یکى از دامادها را به خانهاش دعوت کرد
و در حالى که در کنار استخر قدم مىزدند از قصد وانمود
که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت.
دامادش فوراً شیرجه رفت توى آب و او را نجات داد.
فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠۶ نو جلوى پارکینگ خانه
زن همین کار را با داماد دومش هم کرد
و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توى آب
داماد دوم هم فرداى آن روز یک ماشین پژو ٢٠۶ نو
زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل
امّا داماد از جایش تکان نخورد.
او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود
پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم.
همین طور ایستاد تا مادر زنش درآب غرق شد و مرد.
فردا صبح یک ماشین بىامو کورسى آخرین مدل جلوى
پارکینگ خانه داماد سوم بود که روى شیشهاش نوشته بود
نظرات شما عزیزان: